آشنایی با طراحی شش سیگما (DFSS)
طراحی برای شش سیگما (DFSS) روشی برای بهبود است که به کسبوکارها کمک میکند محصولات یا خدمات جدید با کیفیت بالا ایجاد کنند. هدف این تکنیک برآورده کردن نیازهای مشتریان و استفاده از توانایی شرکت تا حد امکان در طول توسعه اولیه یک فرآیند است. این امر نیاز به طراحی مجدد و معرفی مجدد یک محصول را بارها کاهش می دهد که می توانست باعث ایجاد ضایعات بیش از حد شود.
هدف اصلی DFSS طراحی درست چیزها در اولین بار با حداقل نقص یا تغییرات است. به جای روش سنتی شش سیگما برای بهبود یک محصول یا فرآیند موجود برای کاهش عیوب، DFSS از پنج مرحله تعریف، اندازه گیری، تجزیه و تحلیل، طراحی، تأیید (همچنین به عنوان DMADV شناخته می شود) برای تعیین نیازهای مشتریان و سپس طراحی راه حل استفاده می کند. برای رفع آن نیازها کارهای بیشتری از قبل انجام می شود تا اطمینان حاصل شود که شرکت درک کاملی از نیازها و انتظارات مشتریان خود دارد، که نیازمند حجم وسیعی از داده ها و تجزیه و تحلیل است.
تاریخچه طراحی برای شش سیگما (DFSS)
تکامل روش DFSS در دهه 1980 آغاز شد، زمانی که موتورولا بیل اسمیت و دکتر مایکل جی. هری را برای بهبود کنترل کیفیت خود استخدام کرد. با تکیه بر نظریههای بهبود که توسط متخصصان با کیفیتی مانند دبلیو. ادوارد دمینگ، اسمیت و هری توسعه داده شد، روششناسی شش سیگما را معرفی کردند. این رویکرد مبتنی بر آمار با هدف کاهش تعداد عیوب به کمتر از 3.4 در میلیون، کنترل کیفیت و دستیابی به کمال نزدیک است.
پس از معرفی، شش سیگما به کسب و کارها کمک کرد تا داده ها را برای اندازه گیری موفقیت و شناسایی فرصت های بهبود تجزیه و تحلیل کنند. در حالی که تأثیر بزرگ و مفیدی داشت، به زودی متوجه شد که هر فرآیندی را نمی توان با رویکرد سنتی شش سیگما اصلاح کرد، زیرا برخی چیزها به جای بهبود ساده، نیاز به طراحی مجدد کامل دارند. با گذشت زمان، DFSS بهعنوان گونهای از شش سیگما ایجاد شد تا به کسبوکارها کمک کند محصولات و خدمات جدیدی را توسعه دهند که برای برآوردن نیازهای مشتری به محض معرفی به بازار طراحی شدهاند.
5 فاز یک پروژه طراحی شش سیگما (DFSS)
رویکرد DMADV به طور گسترده برای پیاده سازی محصولات یا فرآیندهای جدید استفاده می شود. این به ویژه برای عملیات زنجیره تامین به دلیل مبنای آن در داده ها و تجزیه و تحلیل جامع، و توانایی آن برای تعیین موفقیت در مراحل اولیه مفید است. پنج مرحله پروژه طراحی برای شش سیگما به شرح زیر است:
- تعريف كردن. این مرحله اولیه همه چیز را از هدف، برنامه و بودجه پروژه گرفته تا نحوه اطلاع رسانی نتایج را تعیین می کند. همچنین هر گونه ریسک مرتبط را به تفصیل شرح می دهد و اهداف قابل اندازه گیری را تعیین می کند.
- اندازه گرفتن. در طول این مرحله، انتظارات و نیازهای مشتری به الزامات طراحی قابل سنجش تبدیل می شود. روش هایی مانند نظرسنجی، بازدید از سایت و گروه های تمرکز مصرف کننده برای به دست آوردن اطلاعات مشتری استفاده می شود.
- تجزیه و تحلیل. پس از ایجاد الزامات طراحی، چندین طرح ایجاد می شود. ابزارهای ارزیابی ارزیابی می کنند که هر مفهوم چقدر نیازهای مشتری و پتانسیل موفقیت آن را برآورده می کند.
- طرح. بهترین طرح انتخاب می شود و کار تولید دقیق آغاز می شود. تکنولوژی مورد نیاز، مواد، فرآیند ساخت و مکان، خطرات و بسته بندی همه از طریق ابزارهای تحلیل و شبیه سازی کامپیوتری ارزیابی می شوند. این مرحله پس از تصمیم گیری در مورد طراحی نهایی و توسعه یک طرح اعتبار سنجی به پایان می رسد.
- تأیید کنید. تست اعتبارسنجی برای ارزیابی اینکه آیا طرح واقعاً عملکرد و نیازهای مشتری را برآورده میکند یا خیر انجام میشود. اغلب، یک نمونه اولیه یا ساخت آزمایشی قبل از عرضه واقعی محصول ایجاد می شود. چه طراحی موفق باشد یا نه، مستندات پروژه تکمیل شده و نتایج به اشتراک گذاشته می شود.
DFSS در مقابل DMAIC در مقابل DMADV
DFSS/DMADV
طراحی برای شش سیگما با نام DMADV نیز شناخته می شود. رویکرد DMADV یک تغییر در روش سنتی شش سیگما است، اما هدف نهایی کاهش عیوب و کمک به یک شرکت برای ارائه محصولات با کیفیت بالا که نیازهای مشتری را برآورده میکند مشترک است. به جای بهبود فرآیند موجود، DMADV یک فرآیند اصلی را طراحی میکند، سپس تأیید میکند که آیا موفق است یا خیر.
DMAIC
تعریف، اندازهگیری، تجزیه و تحلیل، بهبود، کنترل (DMAIC) روشی است که در شش سیگما سنتی استفاده میشود، که در آن یک محصول یا خدمات موجود در عملیات زنجیره تامین دوباره طراحی میشود. زمانی که یک محصول فعلی نیاز به بازسازی برای مطابقت با نیازهای نوسان مشتری دارد، بسیار موثر است.
سه مرحله اول این روش مانند DMADV است که در پایان دو تفاوت عمده دارد:
- بهتر کردن. پس از تجزیه و تحلیل الزامات مشتری و طراحی، شرکت ها از این داده ها برای توسعه یک برنامه به منظور بهبود محصول فعلی استفاده می کنند. بهبود موفقیتآمیز را میتوان از طریق تکنیکهای مختلف مانند پوکا یوک (اصلاح اشتباه) برای ایجاد قابلیتهای فرآیند جدید به دست آورد.
- کنترل. این آخرین مرحله به عنوان وسیله ای برای حفظ دستاوردهای به دست آمده در چهار مرحله اول است. این تضمین می کند که هیچ پتانسیل آینده برای نقص در فرآیند وجود ندارد.
چه زمانی استفاده از DFSS به جای DMAIC بهتر است؟ ابتدا در نظر بگیرید که آیا محصول قبلاً پیاده سازی شده است یا اینکه قرار است برای اولین بار معرفی شود. DMAIC باید برای فرآیندهایی که یک شرکت قبلاً در حال اجراست استفاده شود. برای مثال، DMAIC میتواند به شرکتی که گوشیها را تولید میکند کمک کند تا انواع بهروزرسانیهایی را که جدیدترین نسخه آن نیاز دارد، ارزیابی کند تا بتواند در بازار تلفن همراه رقابتی بماند.
رویکرد DMADV باید برای محصولات و خدماتی که در حال حاضر وجود ندارند استفاده شود. همچنین اگر میخواهید محصولی بسازید که کاملاً انتظارات مشتری را برآورده میکند، میخواهید در ابتدا محصولی با کیفیت بالا ارائه دهید یا علاقهمند به موفقیت در اولین تلاش هستید، استفاده از DMADV ایدهآل است. شرکتی که اولین تلفن همراه خود را معرفی میکند میتواند از DMADV برای توسعه تلفنی استفاده کند که نیازهای مشتری را از همان ابتدا برآورده کند. DMADV به طور گسترده در انواع دیگر استفاده می شود، از جمله DMADOV، که شامل مرحله اضافی “بهینه سازی” است، و IDOV، که شناسایی، طراحی، بهینه سازی، تأیید است.
بدون توجه به روشی که استفاده می شود، شش سیگما در نهایت بر درک نیازهای مشتریان و به کارگیری این دانش در طراحی محصولات و فرآیندها تمرکز دارد.
طراحی برای ابزارهای شش سیگما
یکی از جنبه های اصلی طراحی برای شش سیگما، شناسایی بهبودی است که با شناسایی مشکل اصلی شروع می شود. بسیاری از شرکت ها تجزیه و تحلیل علت اصلی را انجام می دهند و از نمودارهای استخوان ماهی یا 5 چرا برای تعیین این مسائل اساسی استفاده می کنند، اما ابزارهای مختلفی وجود دارد که می توانید برای کمک به روش DFSS سازمان خود استفاده کنید، از جمله:
- درختان حیاتی به کیفیت (CTQ). CTQها پارامترهایی هستند که برای اینکه یک محصول رضایت بخش در نظر گرفته شود. درختها یا نمودارها، این پارامترها را به نیازهای حیاتی، محرکهای کیفیت و الزامات عملکرد تقسیم میکنند. پس از تعیین این الزامات، می توان آنها را در فرآیند طراحی پیاده سازی کرد.
- نمودارهای کنترل، که یک ابزار آماری هستند که برای تعیین اینکه آیا یک فرآیند در “وضعیت کنترل” قرار دارد یا خیر. این نمودارها مغایرت ها را به موقع شناسایی و برطرف می کنند، زیرا تغییرات زیاد منجر به هزینه های کیفیت بالاتر می شود. بسیاری از کسب و کارها از نمودارهای کنترلی در طول DMAIC استفاده می کنند، زیرا به آنها کمک می کند تصمیم بگیرند که آیا نیاز به شروع یک پروژه بهبود فرآیند دارند یا خیر.
- نمودارهای پارتو، که به کسبوکارها کمک میکند تا دلایل اصلی پشت مشکلات کیفیت را اولویتبندی کنند و روی چند تغییر انتخابی تمرکز کنند که واقعاً تفاوت ایجاد میکند. این نمودارها بر اساس اصل 80-20 پارتو است: 80٪ مشکلات در نتیجه فقط 20٪ علل ایجاد می شوند.
- رویدادهای کایزن، همچنین به عنوان “Blitz کایزن” شناخته می شود. در طول این رویدادهای کوتاه مدت، کارکنان بر ارزیابی و اجرای بهبود برای یک موضوع خاص، معمولاً در یک هفته کاری تمرکز می کنند.
- حالت های شکست و تجزیه و تحلیل اثرات (FMEA). FMEA به ویژه برای شش سیگما مفید است. حالتهای شکست راههایی هستند که ممکن است یک فرآیند اشتباه پیش برود، و تحلیل اثرات شامل تجزیه و تحلیل پیامدهای این شکستها میشود. FMEA خطرات را با ارزیابی شدت، وقوع و تشخیص آنها و تولید یک عدد اولویت ریسک (RPN) پیش بینی می کند.
- Gage R&R، یک سیستم اندازه گیری که برای اطمینان از دقیق بودن داده ها استفاده می شود و میزان تغییرات قابل قبول را تعیین می کند. هدف این است که واریانس کمترین عدد ممکن، معمولاً کمتر از 10٪ باشد.
- نمودارهای SIPOC، که در مرحله “تعریف” بسیار مفید هستند. این نمودارها ابزاری برای بهبود فرآیند هستند که تمامی عناصر یک فرآیند از جمله تامین کنندگان، ورودی ها، خروجی ها و مشتریان را قبل از شروع پروژه بهبود شناسایی می کند. این تضمین می کند که همه درک اساسی از فرآیند دارند.
نحوه پیاده سازی DFSS
طراحی برای شش سیگما توسط افرادی که از طریق یک برنامه آموزشی خاص شش سیگما گواهینامه دریافت کرده اند و به عنوان متخصص در این زمینه در نظر گرفته شده اند، در عملیات گنجانده شده است. این افراد ممکن است کارمندان داخلی یا استخدام شده خارجی باشند. برنامه های شش سیگما برای سطوح مختلف آموزشی گواهینامه هایی اعطا می کنند که با کمربندهای رنگی مشخص می شوند: سفید، زرد، سبز، مشکی و کمربند مشکی استاد. سال ها طول می کشد تا به کمربند مشکی استاد دست پیدا کنید. طراحی برای شش سیگما معمولاً توسط کارمندانی اجرا میشود که کمربند سبز یا کمربند مشکی را دریافت کردهاند و توسط شخصی که کمربند مشکی اصلی دارد نظارت میشود.
طراحی برای آموزش شش سیگما
گواهینامه DFSS به جای چارچوب سنتی DMAIC که فرآیندهای موجود را بهبود می بخشد، به طور خاص بر آموزش رویکرد DMADV تمرکز دارد. اگر یک محصول جدید باید برای کیفیت طراحی شود و وضعیت به چیزی بیش از یک بهبود ساده نیاز دارد، این زمانی است که افراد دارای گواهینامه DFSS وارد بازی می شوند.
این افراد متوجه می شوند که چه زمانی یک روش DFSS را در مقابل یک رویکرد DMAIC پیاده سازی می کنید. آنها همچنین درک جامعی از نحوه استفاده از ابزارهای مختلف طراحی برای شش سیگما دارند. علاوه بر تعریف، اندازه گیری و تجزیه و تحلیل، آنها به راهنمایی یک شرکت در مراحل طراحی و تأیید برای معرفی محصولات با کیفیت بالا کمک می کنند. به طور کلی، فردی با آموزش طراحی برای شش سیگما می تواند اطمینان حاصل کند که این روش سودمند در نهایت به بخشی از فرهنگ شرکت تبدیل می شود.