برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 2 میانگین: 4]

فرآیند تصمیم گیری چیست؟

فرآیند تصمیم گیری مجموعه‌ای از گام‌هایی است که یک فرد برای تعیین بهترین گزینه یا مسیر عمل برای رفع نیازهای خود انجام می‌دهد. در یک زمینه تجاری، مجموعه اقداماتی است که توسط مدیران یک شرکت برای تعیین مسیر برنامه ریزی شده برای ابتکارات تجاری و انجام اقدامات خاص انجام می شود. در حالت ایده آل، تصمیمات تجاری مبتنی بر تجزیه و تحلیل حقایق عینی است که با استفاده از هوش تجاری (BI) و ابزارهای تحلیلی کمک می کند.

فرآیند تصمیم گیری چیست

در هر موقعیت تجاری، جهت گیری های متعددی وجود دارد که در آن می توان یک استراتژی یا یک ابتکار عمل کرد. تنوع گزینه‌ها برای سنجش – و حجم تصمیم‌گیری‌هایی که باید به‌طور مستمر، به‌ویژه در سازمان‌های بزرگ اتخاذ شوند – اجرای یک فرآیند تصمیم‌گیری مؤثر را به عنصری حیاتی در مدیریت عملیات تجاری موفق تبدیل می‌کند.

روش‌های مختلف تصمیم‌گیری وجود دارد، اما اکثر آنها حداقل پنج مرحله مشترک دارند:

  • یک مشکل تجاری را شناسایی کنید.
  • اطلاعاتی در مورد تصمیمات ممکن مختلف و تأثیر احتمالی آنها جستجو کنید.
  • گزینه های جایگزین را ارزیابی کنید و یکی از آنها را انتخاب کنید.
  • اجرای تصمیم در عملیات تجاری.
  • وضعیت را رصد کنید، داده‌هایی را درباره تأثیر تصمیم جمع‌آوری کنید و در صورت لزوم تغییراتی ایجاد کنید.

تصمیم گیری مبتنی بر داده

به طور سنتی، تصمیمات توسط مدیران کسب و کار یا مدیران شرکت ها با استفاده از درک شهودی آنها از موقعیت در دست گرفته می شد. با این حال، تصمیم گیری شهودی دارای چندین اشکال است. به عنوان مثال، یک رویکرد احساسی، توجیه تصمیمات پس از واقعیت را دشوار می کند و تصمیم گیری سازمانی را بر اساس تجربه و دانش انباشته افراد استوار می کند، افرادی که می توانند در برابر سوگیری های شناختی آسیب پذیر باشند که آنها را به سمت تصمیم گیری های بد سوق می دهد.

به همین دلیل است که امروزه کسب‌وکارها معمولاً رویکردهای سیستماتیک و مبتنی بر داده‌ها را برای فرآیند تصمیم‌گیری اتخاذ می‌کنند. این به مدیران و مدیران اجرایی اجازه می دهد تا از تکنیک هایی مانند تجزیه و تحلیل هزینه- فایده و مدل سازی پیش بینی برای توجیه تصمیمات خود استفاده کنند. همچنین خطوط تجاری را قادر می‌سازد تا پروتکل‌های اتوماسیون فرآیند بسازند که می‌توانند در موقعیت‌های جدید به‌موقع به‌وجود آمدن آن‌ها اعمال شوند، و نیازی به مدیریت هر یک به عنوان یک رویداد تصمیم‌گیری منحصر به فرد را از بین می‌برد.

اگر به درستی طراحی شود، یک فرآیند تصمیم‌گیری سیستماتیک این احتمال را کاهش می‌دهد که سوگیری‌ها و نقاط کور افراد منجر به تصمیم‌های غیربهینه شود. از سوی دیگر، داده ها خطاناپذیر نیستند، که مشاهده تأثیر تصمیمات تجاری را به یک گام مهم در مواردی که همه چیز در جهت اشتباه پیش می رود تبدیل می کند. پتانسیل انسان برای انتخاب داده های نادرست نیز نیاز به نظارت بر مراحل تجزیه و تحلیل و تصمیم گیری را نشان می دهد، در مقابل رفتن کورکورانه به جایی که داده ها نشان می دهند.

چالش ها در فرآیند تصمیم گیری

ایجاد تعادل بین رویکردهای داده محور و شهودی برای تصمیم گیری، پیشنهادی دشوار است. مدیران و مدیران اجرایی ممکن است در مورد اتکا به داده‌هایی که برخلاف شهود آنها در تصمیم‌گیری است، تردید داشته باشند یا احساس کنند که تجربه و دانش آن‌ها در حال کاهش یا نادیده گرفتن کامل است. در نتیجه، ممکن است در طول فرآیند تصمیم‌گیری، یافته‌های BI و ابزارهای تحلیلی را به عقب برگردانند.

همراه کردن همه با تصمیمات تجاری نیز می تواند یک چالش باشد، به خصوص اگر فرآیند تصمیم گیری شفاف نباشد و تصمیمات به خوبی برای طرف های تحت تأثیر در یک سازمان توضیح داده نشود. این امر مستلزم توسعه یک طرح برای برقراری ارتباط در مورد تصمیمات در داخل، به علاوه یک استراتژی مدیریت تغییر برای مقابله با اثرات تصمیمات بر عملیات تجاری است.

همچنین می‌توان از مدل‌های تصمیم‌گیری برای اجتناب از این چالش‌های مختلف با ایجاد فرآیندی ساختاریافته و شفاف استفاده کرد.

مدل تصمیم گیری چیست؟

مدل تصمیم‌گیری سیستم یا فرآیندی است که افراد می‌توانند از آن پیروی کنند یا از آن تقلید کنند تا مطمئن شوند که بهترین انتخاب را از بین گزینه‌های مختلف انجام می‌دهند. یک مدل با ارائه دستورالعمل هایی برای کمک به کسب و کارها برای رسیدن به یک نتیجه سودمند، فرآیند تصمیم گیری را آسان تر می کند.

مدل‌های تصمیم‌گیری همچنین فرآیند تصمیم‌گیری را برای همه افراد درگیر، از جمله همه مدیران، ذینفعان و کارمندان قابل مشاهده و به راحتی قابل انتقال می‌سازد. آنها می توانند برای اهداف مختلف در بخش ها، مشاغل و صنایع مورد استفاده قرار گیرند، اما به ویژه هنگام انتخاب فروشندگان نرم افزار یا ابزارهای جدید، انتخاب دوره های جدید اقدام یا هنگام اجرای تغییراتی که بر تعداد زیادی از افراد تأثیر می گذارد، مفید هستند.

انواع مدل های تصمیم گیری

انواع متداول مدل های تصمیم گیری عبارتند از:

مدل های منطقی تصمیم گیری منطقی محبوب ترین نوع مدل است. منطقی و متوالی است و بر فهرست کردن تا حد امکان راه های جایگزین تمرکز دارد. هنگامی که همه گزینه ها مطرح شدند، می توان آنها را ارزیابی کرد تا مشخص شود که کدام بهترین است. این مدل‌ها معمولاً دارای مزایا و معایب برای هر انتخاب هستند و گزینه‌ها به ترتیب اهمیت آنها فهرست شده‌اند.

یک مدل تصمیم گیری منطقی معمولاً شامل مراحل زیر است:

  • مشکل یا فرصت را شناسایی کنید.
  • معیارهای تصمیم را تعیین و وزن کنید.
  • تمام اطلاعات مرتبط را جمع آوری و سازماندهی کنید.
  • وضعیت را تحلیل کنید.
  • گزینه های مختلف را توسعه دهید.
  • همه گزینه ها را ارزیابی کنید و به هر کدام یک مقدار اختصاص دهید.
  • تصمیم بگیرید که کدام گزینه بهترین است.
  • تصمیم را اجرا کنید.
  • تصمیم را ارزیابی کنید.

مدل های بصری این مدل‌های تصمیم‌گیری بر این تمرکز دارند که هیچ منطق یا دلیل واقعی برای فرآیند تصمیم‌گیری وجود ندارد. در عوض، این فرآیند توسط دانش درونی – یا شهود – در مورد اینکه گزینه مناسب چیست، دیکته می شود. با این حال، مدل‌های شهودی تنها بر اساس احساسات درونی نیستند. آنها همچنین به تشخیص الگو، تشخیص شباهت و اهمیت یا برجستگی گزینه نگاه می کنند.

شناسایی مدل های اولیه این مدل ها ترکیبی از تصمیم گیری منطقی و شهودی هستند. عنصر تعیین کننده آن این است که تصمیم گیرنده به جای سنجیدن همه آنها فقط یک گزینه را در نظر می گیرد.

فرآیند تصمیم گیری اولیه شناسایی شامل موارد زیر است:

  • شناسایی مشکل، شامل تمام ویژگی های آن، نشانه های مشکل، انتظارات و اهداف تجاری.
  • فکر کردن از طریق طرح و انجام یک شبیه سازی ذهنی برای دیدن اینکه آیا کار می کند و چه تغییراتی ممکن است مورد نیاز باشد.
  • اگر طرح رضایت بخش به نظر برسد، تصمیم نهایی گرفته می شود و طرح اجرا می شود.

در مدل‌های اولیه شناسایی، تنها در صورتی که طرح اولیه نتایج مورد نظر را به همراه نداشته باشد، روش‌های عمل جایگزین در نظر گرفته می‌شوند. میزان موفقیت این مدل با تجربه و تخصص یک فرد مرتبط است.

مدل های خلاقانه در این مدل تصمیم گیری، کاربران اطلاعات و بینش هایی را در مورد مشکل جمع آوری می کنند و ایده های اولیه را برای راه حل ایجاد می کنند. سپس، تصمیم گیرنده وارد یک دوره نهفتگی می شود که در آن فعالانه به گزینه ها فکر نمی کند. در عوض، آنها به ناخودآگاه خود اجازه می دهند تا این فرآیند را در دست بگیرد و در نهایت آنها را به یک درک و پاسخی سوق دهند که می توانند آن را آزمایش و نهایی کنند.

زمان استفاده از مدل های تصمیم گیری

حتی زمانی که قوانین و رویه‌هایی برای سیستماتیک کردن تصمیم‌گیری تجاری تنظیم می‌شوند، باز هم می‌تواند فضایی برای شهود از سوی تصمیم‌گیرندگان وجود داشته باشد. برای مثال، پس از جمع‌آوری داده‌ها در مورد گزینه‌های مختلف، ممکن است بیش از یک گزینه به طور مشابه سودمند به نظر برسند، یا مدیریت ممکن است خود را فاقد اطلاعات معین مورد نیاز برای تصمیم‌گیری با اطمینان کامل بیابد. این یک مورد استفاده خوب برای ترکیب یک مدل تصمیم گیری بصری در فرآیند است.

از سوی دیگر، تصمیماتی که مکررا اتفاق می‌افتند و نتایج بهینه روشنی دارند، از مدل‌های تصمیم‌گیری ساختاریافته و منطقی بهره می‌برند. این رویکرد برای حل مشکلات کسب و کار از مراحل مشخص شده و معمولاً نرم افزار تجزیه و تحلیل داده ها برای ارزیابی گزینه های موجود و رسیدن به یک تصمیم استفاده می کند.

گاهی اوقات مشارکت افراد بیشتر در فرآیند تصمیم گیری می تواند نتیجه دهد. این به عنوان تصمیم گیری مشارکتی شناخته می شود. در دنیای تجارت، مدیرانی را در بر می گیرد که به دنبال نظرات و بازخورد درباره تصمیمات کارکنانی هستند که بر آنها نظارت می کنند. رویکرد مشارکتی مزیت بالقوه ایجاد ایده‌های بسیاری برای حل یک مشکل تجاری را دارد و همچنین به مشارکت کارکنان کمک می‌کند.

مدیریت تصمیم گیری

مدیریت تصمیم – همچنین به عنوان مدیریت تصمیم گیری سازمانی (EDM) یا مدیریت تصمیم گیری تجاری (BDM) شناخته می شود – فرآیند یا مجموعه ای از فرآیندها است که با هدف بهبود فرآیند تصمیم گیری با استفاده از تمام اطلاعات موجود برای افزایش دقت، سازگاری و چابکی تصمیم گیری این فرآیند همچنین بر انتخاب های خوب با در نظر گرفتن ریسک های شناخته شده و محدودیت های زمانی تمرکز دارد.

مدل‌های تصمیم‌گیری و سیستم‌های پشتیبانی تصمیم (DSS) عناصر کلیدی مدیریت تصمیم هستند. فرآیندهای مدیریت تصمیم همچنین از قوانین تجاری، هوش تجاری، بهبود مستمر، هوش مصنوعی (AI) و تجزیه و تحلیل پیش‌بینی‌کننده برای دسترسی به قابلیت‌های کلان داده‌ها و برآورده کردن نیازهای انتظارات کاربر مدرن و الزامات عملیاتی استفاده می‌کنند.

سیستم های مدیریت تصمیم گیری، تصمیمات را به عنوان دارایی های قابل استفاده مجدد در نظر می گیرند و فناوری را در نقاط تصمیم گیری معرفی می کنند تا فرآیند تصمیم گیری را خودکار کنند. تصمیمات ممکن است کاملاً خودکار باشند، یا ممکن است به عنوان گزینه‌های ممکن برای انتخاب انسان ارائه شوند.

به طور فزاینده ای، سازمان هایی که با خدمات مالی، بانکداری و بیمه سر و کار دارند، نرم افزارهای تصمیم گیری را در سیستم های فرآیند کسب و کار خود و همچنین برنامه های کاربردی مشتریان خود ادغام می کنند. این رویکرد به ویژه برای تصمیم گیری با حجم بالا مفید است، زیرا خودکار کردن چنین تصمیماتی می تواند پاسخ های کارآمدتر، مبتنی بر اطلاعات و سازگارتر به رویدادها را امکان پذیر کند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا